در مصاحبه با شماره ۲۷۵ مجله تجارت فردا
مرتضی ایمانیراد میگوید: تمامی کالاهای سوداگرانه خود را با ارز هشت هزارتومانی تعدیل کردهاند و در دنباله این تعدیلها میماند نرخ تورم کالاهای خردهفروشی. تورم نیز در سال جاری شروع میکند خود را تعدیل کردن. احتمال اینکه نرخ تورم به بالای ۱۵ درصد افزایش یابد زیاد است ولی چون کالاهای متفاوت نرخ متفاوتی را در خود تعدیل میکنند نرخ تورم به میزان وزن اینها نرخ ارز را در خود تعدیل میکند که برآیند آن تغییر تورم یکرقمی به دورقمی است.
سالها تجربه استفاده از شیوهها و نظامهای ارزی مختلف در کشور داشتهایم. هرکدام از این تجربیات که بهطور مشخص از نیمه دوم دهه ۶۰ آغاز و پیگیری شده است، چه چیزی را به ما آموخته است؟
در تمامی تجربیات بعد از انقلاب یک تجربه مشابهی را داشتهایم و چون تجریه مشابه بوده است نتایج این تجربهها هم یکسان بوده است. در نظامهای ارزی ما همیشه کنترل وجود داشته است و این کنترل بسته به شرایط در دورهای بسیار طولانی اتفاق افتاده است. دلایل این کنترل متعدد است، ولی اساساً در بعد از انقلاب یک ترس موهوم از بالا رفتن قیمت ارز وجود داشته است. این ترس موهوم منجر به شکلگیری سیستمهای کنترلی شده است و چون این سیستمها به همراه خود رانت وسیعی را توزیع میکرد، همین رانتها موجب تقویت این روش از تنظیم قیمت ارز شد. مهم است این ترس موهوم را شناسایی کنیم. به نظرم یکی از دلایل این ترس موهوم این است که اگر نرخ ارز رها شود، کنترل آن مشکل خواهد بود. این نرخ هم به خوبی پذیرفته شده بود که در سطح پایینی تثبیت شود. تثبیت نرخ ارز در سطح پایین همیشه هم برای حکومت فایده اقتصادی داشته است و هم فایده ایدئولوژیک. فایده اقتصادی آن از آنجا ناشی میشد که نرخ ارز پایین و تثبیتشده موجب میشد که کالاهای وارداتی ارزان به دست مردم برسد و راهحل ایدئولوژیک هم موجب میشد که طبقات مرتبط با حکومت رضایت بیشتری داشته باشند.